پایتخت فرهنگی اروپا از نگاهی دیگر

در شمال شرقي کشور اتريش و در نزديکي رود دانوب،شهري قرار دارد که در قرن5 پيش از ميلاد مسيح بنا و به تدريج به پايتخت اين کشور تبديل شده است.شهر وين چهارصد و 15 کيلومتر مربع مساحت دارد و هم اکنون جمعيت آن به يک ميليون و 700هزار نفر مي رسد که از اين جمعيت،در حدود 70هزار نفرشان را ايرانيان تشکيل مي دهند.به طوري که به هنگام گردش در گوشه و کنار شهر و به ويژه بخش‌هاي مرکزي آن،گهگداري کلام شيرين فارسي را در مکالمات روزمره برخي عابران مي‌توان شنيد.بيشتر اين ايرانيان تابعيت اتريشي داشته يا دورگه اتريشي-ايراني هستند و جالب اينکه گاهي در ميان هر10 راننده تاکسي،دست کم 7نفر ايراني به چشم مي خورند. مراسم نوروز هم در وين حال و هواي خودش را دارد و تا سال‌ها پيش بزرگ ترين و با شکوه ترين مراسم نوروز در اتريش برگزار مي شد و هم اکنون هم مراسم چهارشنبه سوري،قاشق زني،چيدن هفت سين و ساير مراسم نوروزي در وين توسط ايرانيان انجام مي‌شود.اگر از ايرانيان مقيم وين درباره چگونگي مراسم نوروز و محل برگزاري آن بپرسيد،قطعاً به شما خواهند گفت که معمولاً مراسم نوروز در سالن 5هزار نفره‌اي در وين با حضور عده زيادي ايراني برگزار مي‌شود.حتي اين را هم خواهند گفت که هر سال نزديکي‌هاي عيد که مي‌شود،گاهي در برخي مناطق شهر افرادي را مي‌توان ديد که به فروش اجزاي هفت سين و ماهي قرمز مشغولند.اهميت اين سنت ديرينه ايراني تا آنجاست که صدر اعظم اتريش نيز هر ساله با پيامي نوروز را به ايرانيان تبريک مي گويد. علاوه بر مهاجران ايراني،ساير شهروندان ويني را نيز مي بينيم که در اصل زماني از کشور خود به اتريش مهاجرت کرده و کم کم اتريشي شده اند.خود ويني‌ها مي‌گويند که اگر به 200-300سال پيش برگرديم،مي بينيم که نزديک به 70درصد مردم وين در واقع مهاجرند.نکته جالب هم اينکه،وقتي به اسامي روي زنگ در خانه‌ها يا دفاتر تلفن نگاه مي کنيد،مي بينيد که چقدر نام‌هاي مجاري،چکي و لهستاني وجود دارند.در عين حال؛هنگامي که فرهنگ وين را بررسي مي کنيم،مي بينيم تمام آنچه ما امروز به عنوان فرهنگ ويني مي شناسيم،در حقيقت خيلي هم ويني نيستند.چيزهايي مانند قهوه که همراه ترک‌ها به وين آمده يا غذايي به نام شنيسل که از ميلان و قسطنطنيه آمده است و حتي بيشتر شيريني‌هايي که در قنادي‌ها وجود دارد. وين به معناي باد يا شهري که در آن باد زياد مي وزد بوده و به همين خاطر،آلودگي هواي ناشي از زندگي شهري در آن وجود ندارد.شهر وين را به 23منطقه تقسيم کرده‌اند که بهترين مناطق براي زندگي،مناطق 18،17و19 بوده که در بلندترين و خوش آب و هواترين نقطه شهر واقع شده است.جايي شبيه دربند و زعفرانيه و نياوران خودمان در تهران.اين مناطق مکاني جنگل مانند هستند که در پاي درختان برگ موسير به خوبي عمل مي‌آيد و به هنگام قدم زدن در اطراف،بوي موسير را مي‌توان در فضا استشمام کرد. در وين مردم به طور معمول 70ساعت در هفته کار مي‌کنند و تعطيلات آخر هفته را در کنار دانوب،مراکز فرهنگي يا کافه‌هاي شهر مي گذرانند.ديدن دانوب آبي هم خالي از لطف نيست؛دانوب آبي که بر خلاف نامش به طور طبيعي چندان هم آبي نيست و گل و لايي که در ته آن وجود دارد،رنگ آب آن را اندکي تيره کرده است.در کنار دانوب نسيم ملايمي مي وزد و مرغابي‌ها را مي‌توان ديد که آزادانه در آب شنا مي‌کنند و خرده غذاهايي را که رهگذران براي آنها در آب مي ريزند،مي خورند. وين شهري است که در برخي ساعات روز ترافيک سرسام آوري دارد که البته در مقايسه با تهران هنوز آن قدرها هم کلافه کننده نيست.گراني سوخت و بنزين هم تا حدي است که بيشتر مردم با وجود داشتن خودرو شخصي،ترجيح مي دهند از اتوبوس،تاکسي،مترو،دوچرخه يا تراموا استفاده کنند.البته در هر جاي شهر بنزين قيمت خودش را دارد؛يعني قيمت بنزين در مرکز و بالاي شهر با هم کمي متفاوت است و البته نه خيلي زياد. به خاطر رفت و آمد جهانگردان در تمام طول سال،امکانات توريستي زيادي از جمله انواع رستوران‌ها و کافي شاپ‌ها و هتل‌هاي خوب وجود دارد.يکي از چيزهايي که در گوشه و کنار خيابان‌هاي شهر زياد به چشم مي خورد،تعدد رستوران‌هاي زنجيره‌اي مک دانلد و نورد سي(ويژه غذاهاي دريايي)هستند که غذاهاي آماده تهيه مي‌کنند.اگر مي خواهيد براي تفريح و استراحت به وين برويد،بهتر است ماه آوريل را انتخاب کنيد که از هر وقت ديگر سال مناسب تر است.در عين حال،وين در همه روزهاي سال پذيراي عده زيادي از جهانگردان است و در سال حدود 7ميليون توريست از آن بازديد مي‌کنند که بر اساس آمار،در سال 2004 اين جمعيت چيزي در حدود 5/3ميليون نفر بوده است.به خاطر همين هم امکانات توريستي بالايي براي پذيرايي از جهانگردان پيش بيني شده است و مدارس هتلداري به تربيت دانشجويان اين رشته مشغولند. قيمت‌ها در وين نسبت به بسياري از شهرهاي ديگر اروپا مناسب تر بوده و زندگي از کيفيت بالايي برخوردار است؛به طوري که بدون نياز به پول زياد مي‌توانيد به بهترين رستوران ها،کافه‌ها و هتل‌ها برويد.وسط شهر يا سيتي سنتر،مکاني است بسيار ديدني که ساختمان‌هاي قديمي داشته و درشکه‌هاي دو اسبه آن ايراني را به ياد اصفهان مي اندازد.اين بخش از شهر به صورتي است که عبور خودروها از خيابان‌ها ممنوع شده و تنها درشکه‌ها هستند که براي گرداندن مردم از مسيرهاي خاص عبور مي‌کنند و مزاحمتي هم براي رهگذران ندارند.درست در نزديکي همين جا که خودروها اجازه تردد دارند،جوان‌هايي را مي‌توان ديد که با خودروهاي خود به سرعت در خيابان‌ها ويراژ مي دهند و اين تهراني‌ها را به ياد عصرهاي تهران در خيابان‌هاي جردن و فرشته مي اندازد!البته هيچ يک از اين جوانان اتريشي نيستند و بيشتر از مهاجران ترکيه‌اي هستند. موزه معروف ملکه سي سي هم در همين جاي شهر قرار دارد و نيز بزرگ ترين مدرسه تربيت اسب‌ها که در پشت همين موزه واقع است.ملکه سي سي در حقيقت،مظهر زيبايي در ميان اتريشي هاست که مي‌گويند زني بسيار زيبا بوده از اشرافيان اتريش که در زمان خود زن مدرني به شمار مي آمده است و اين خود نيز داستاني دارد که مي‌گويند در زمان حکومت سلسله معروف هافبورگ بر اتريش،قيصر بزرگ سلسله هافبورگ‌ها که قرار بود با خواهر سي سي ازدواج کند،عاشق سي سي مي‌شود و با او ازدواج مي‌کند.ملکه پس از چندي توسط شخصي ناشناس با چاقو به قتل مي رسد. کليساي سنت استفان قدمتي 900ساله داشته و بسيار با اهميت و بزرگ ترين کليساي شهر به شمار مي‌رود که در سيتي سنتر قرار دارد. بخش‌هايي از اين کليسا به خاطر قدمت زياد،هر از گاهي در حال ترميم و نوسازي است.داخل کليسا معمولاً کمي نسبت به بيرون تاريک تر است و روشنايي آن با چراغ‌هاي کم نور و شمع‌ها تأمين مي‌شود. بازديد از اين کليسا در تمام ساعات روز براي همگان آزاد است و فقط دور تا دور محلي را که نمازگزاران به عبادت مشغولند را نرده کشيده‌اند تا مزاحمتي براي کساني که سرگرم بجا آوردن مراسم مذهبي هستند،نشوند.شما حتي اجازه داريد در داخل کليسا از مراسم مذهبي و هر جاي ديگر آن که بخواهيد به راحتي عکسبرداري کنيد و مورد اعتراض و مواخذه نيز قرار نگيريد. قصر شونبرون نيز از ديدني ترين جاهاي وين است که در دوره باروک و حدود سال 1700ميلادي بنا شده است و در آن سالني قرار دارد که به سالن ايراني مشهور بوده و معماري آن نيز به سبک ايراني است.در زبان آلماني شون به معناي زيبا و برون به معناي چشمه است. همچنين شونبرون داراي يک گلخانه بسيار بزرگ و مجهز بوده که در نوع خود بي نظير است و تنوع گياهاني که در آن کاشته‌اند تا آنجاست که تا صد سال پيش در آن درخت انار مي کاشتند.صدها گونه رز در فضاي باز اين قصر کاشته شده که به صورت فصلي دوباره کاشته مي‌شوند. شونبرون داراي يک باغ وحش بزرگ و ديدني در نزديکي هايش نيز هست که حيوانات گوناگوني از شير و ببر و پلنگ گرفته تا خفاش و پانداي چيني و کوآلاي استراليايي با ايجاد محيطي مانند محيط واقعي زندگي آنها در آن نگهداري مي‌شوند.در باغ وحش وين حتي فضايي وجود دارد که آن را مانند جنگل‌هاي آمازون شبيه سازي کرده اند.جالب اينجاست که هر حيواني در اينجا داراي يک پدرخوانده بوده که نامش در کنار قفس حيوان ثبت شده است.اين پدرخوانده‌ها اغلب از دوستداران محيط زيست هستند که تا آنجا که توان مالي دارند،هزينه‌هاي اين حيوانات را به عهده مي گيرند. گلوريت قصر ديگري است که در نزديکي شونبرون قرار دارد و در جنگ‌هاي جهاني آسيب‌هاي فراوان ديده است.گلوريت امروزه عمارت بلندي است که داراي کافه تريا و رستوران بوده و از بالاي آن به آساني مي‌توان نماي کلي شهر را ديد.گلکاري‌هاي اين قصر به شيوه خاصي صورت گرفته و بازديد از اين کاخ براي عموم به رايگان آزاد است.فضاي باز اين دو قصر آن قدر بزرگ است که مردم براي ورزش و دوچرخه سواري به آنجا مي آيند. در وين موزه‌هاي آثار طبيعي و تاريخي و بزرگ ترين موزه گرافيک وجود دارد که بسيار ديدني است.در نزديکي همان جا موزه‌اي هست به نام موزه دکتر لئوپل که ساختمان کجي شبيه به کعبه دارد و دکتر لئوپل آثار نقاشي حدود 100سال پيش را جمع کرده است. ديدن موزه تکنيک هم خالي از لطف نيست؛چون بيشتر اختراعاتي که اتريشي‌ها در آن دست داشته اند،مانند نخستين چراغ گازي دنيا که بعدها اديسون آن را به چراغ الکتريکي تبديل کرده است،در آن وجود دارد. در بخش پاييني شهر وين،يک خيابان دراز هست به نام «ماريا هيلفر» که آدمي را ياد کوچه رفاهي و کوچه برلن خودمان مي اندازد با اين تفاوت که در آن مغازه‌هايي ديده مي‌شود که در تهران همان مغازه‌ها را در بالاي شهر مي بينيم.در اينجا تقريباً همه نوع مايحتاج کلي مردم از انواع فروشگاه‌هاي زنجيره‌اي کفش و لباس گرفته تا لوازم آرايشي و بهداشتي و کافه و رستوران‌هاي رنگ و وارنگ به چشم مي خورند. اينجا جايي است که بيشتر توريست‌ها براي خريد انتخاب مي‌کنند؛چون هم کالاي مورد نياز خود را با کيفيت مناسب مي‌توانند پيدا کنند و هم اجناسي که عرضه مي‌شود،به نسبت جاهاي ديگر شهر ارزان تر است.در اين خيابان در کنار مغازه‌ها و رستوران‌هاي جور واجور،هيپي‌ها و پانک‌ها را نيز به همراه سگ هايشان به صورت گروهي در گوشه پياده روها مي‌توان ديد که البته برخلاف ظاهر ناخوشايندشان هيچ گونه آزار و مزاحمتي براي کسي ندارند و حتي اگر از آنها اجازه بگيريد،با شما عکس يادگاري هم خواهند گرفت!علاوه بر آنها گدايان نيز در پياده روهاي همين خيابان به گدايي مشغولند و آن طور که گفته مي‌شود،تازگي‌ها به تعدادشان افزوده شده است.اگر روزي به وين رفتيد و گذارتان به خيابان ماريا هيلفر افتاد،مراقب جيب هايتان و پيرمردان دائم الخمر باشيد و زياد سرگرم فروشگاه‌ها نشويد. در اروپا دستشويي‌ها فاقد شيلنگ آب براي شستشو هستن و اين امر براي توريست‌هايي که از کشورهاي آسيايي به آنجا مي آيند،بسيار ناخوشايند و گاه عذاب آور است. در خيابان‌هاي وين يکي از چيزهايي که زياد ديده مي‌شود سگ‌ها هستند که به همراه صاحبانشان در خيابان‌ها مانند ساير مردم شهر رفت و آمد مي‌کنند!نکته جالب اينکه حتي در فرودگاه وين هم سگ‌هاي بزرگ به همراه صاحب خود سفر مي‌کنند و ساير مردم هم نه تنها از آنها وحشتي ندارند؛بلکه برايشان خيلي هم غير عادي نيست! در اتريش،خانه‌ها بيشتر همان شکل قديمي خود را حفظ کرده‌اند و توسعه شهر تأثير چنداني بر بافت قديمي آن نگذاشته است.در وين اصولاً چند سبک معماري وجود دارد که باقي مانده است؛بخش‌هايي از شهر هنوز سبک«بيده ماير»که متعلق به سال 1850 است و ديگر سبک هيستوريسم يا گوتيک که بيشتر ساختمان‌هاي قديمي شهر به اين سبک است.کليساها به سبک«رومانيک» و بيشتر خانه‌ها به سبک «باروک»،«بيده ماير»و«روکوکو»است.«دکتر وارونر»و«ژوزف اسپانر»از معماران قديمي وين هستند و«هانس اولاين»که موزه آبگينه را طراحي کرده و ديگري«ايريش باوور»نيز از طراحان معروف روزگار معاصرند. وين پايتخت جهاني موسيقي است و در تمام جهان شهر و زادگاه بسياري از آهنگسازان و بزرگان موسيقي شناخته مي‌شود.ارکسترهاي با کيفيت و ممتاز براي موسيقي و به ويژه موسيقي کلاسيک معاصر،نقش حياتي را بازي مي‌کنند. در وين چندين مدرسه،هنرستان و کنسرواتوار به تربيت هنرجويان و علاقه مندان به تحصيل در رشته‌هاي گوناگون مرتبط با موسيقي مشغولند.هنرستان عالي موسيقي،کنسرواتوار شوبرت و مدارس موسيقي از جمله اين مراکز هستند که کار آموزش موسيقي را برعهده دارند. به طور کلي موسيقي در اتريش داراي اهميت ويژه‌اي بوده و اصولاً رسم بر اين است که دست کم خانواده‌هاي طبقه متوسط جامعه اتريشي به فرزندانشان موسيقي را مي آموزند و خود نيز با موسيقي آشنايي دارند و اصولاً آموزش موسيقي به فرزندان در اينگونه خانواده‌ها جزء برنامه‌هاي تربيتي براي فرزندان است. يک نکته جالب اينکه،در وين چندين تأتر و اپراي بزرگ با سالن‌هاي مجهز وجود دارد که بر اساس آمار به طور معمول هر شب در حدود 8هزار و پانصد نفر به ديدن تأتر و اپراي کلاسيک مي روند و گذشته از اينها در بخش پاپ و جاز دو کلوب به نام‌هاي فوردن برگ و هوخ داوينول وجود دارد. بنابرين،شما حق انتخاب 50تأتر،پنج سالن بزرگ اپرا،سه سن موزيکال،بيش از صد موزه و فستيوال‌هاي رقص و موسيقي را داريد. در اينجا همه مردم صرفاً با هدف بهره بردن از موسيقي و بدون هر گونه چشم و همچشمي به ديدن اين برنامه‌ها مي روند.يکي از نکات جالب درباره سالن اپراي مشهور وين اينکه شما مي‌توانيد با پرداخت يک يورو و 50سنت به ديدن بهترين اپراها و هنرمندان آنها به صورت ايستاده برويد. در وين 35خانه وجود دارد که بتهوون چندي در آنها زندگي کرده است و معروف ترين ارکستر دنيا،ارکستر فلارمونيک وين است که چندين نسل در آن مي نوازند.به طوري که گاه پدر،پسر و نوه در يک شب با اين ارکستر اجرا دارند و علاقه به موسيقي به صورت سينه به سينه از نسلي به نسل ديگر منتقل مي‌شود.با اين ارکسترها چند موسيقيدان و نوازنده ايراني نيز همکاري دارند. از لحاظ علمي و فرهنگي هم بايد گفت که هر بخشي از شهر داراي يک کتابخانه مجهز است و خود شهر هم داراي يک کتابخانه مرکزي بوده که عمارتي سه طبقه است و در آنجا از انواع DVD و CD گرفته تا نوت‌هاي گوناگون موسيقي و هر کتابي که دنبالش بگرديد،يافت مي‌شود و به صورت رايگان در اختيار مراجعان قرار مي‌گيرد. اين کتابخانه‌ها به طور کلي با دريافت 17يورو در سال عضو مي گيرند و براي دانشجويان،دانش آموزان و استادان نيز تخفيف ويژه‌اي در نظر گرفته مي‌شود و بدين ترتيب ديگر کسي هيچ بهانه‌اي براي نخواندن کتاب و مطالعه نکردن ندارد.کتابخانه ملي هم کتابخانه ديگري است و در آنجا 200هزار عنوان کتاب و 10ميليون نسخه خطي وجود دارد که هنوز مرمت نشده و چندين هزار کتاب درباره ايران نيز موجود است. وين داراي سه دانشگاه معتبر بوده که معروف ترين آنها دانشگاه ملي وين است و تا چند سال پيش،تحصيل در وين رايگان بود؛اما در سال‌هاي اخير مبلغي بين 350تا500يورو براي هر ترم به عنوان شهريه دريافت مي‌شود و در ضمن همه مي‌توانند از امکانات بورسيه تحصيلي برخوردار شوند. کليه اين دانشگاه‌ها مجهز به کتابخانه‌هاي تخصصي براي هر رشته هستند و اصولاً براي هر کس که علاقه مند به مطالعه و کتاب است،اين امکان وجود دارد که با پرداخت مبلغ معيني(ساليانه يا ماهيانه)پدرخواندگي يک کتاب را به عهده بگيرد. در سال‌هاي اخير،دانشگاه‌هاي خصوصي هم مانند International University وWebster در وين باز شده است.علاوه بر دانشگاه مرکزي و ملي؛براي رشته‌هاي فني،پزشکي،علوم اتمي،علوم انساني و طبيعي نيز دانشکده‌هاي جداگانه‌اي وجود دارد جامعه فرهنگي ايرانيان در اتريش،مدرسه‌اي دارد که در آن زبان فارسي هم تدريس مي‌شود و چه بسيار جواناني که در اتريش به دنيا آمده‌اند و هنوز ايران را نديده اند؛با تسلط کامل به زبان فارسي سخن مي‌گويند و مي نويسند و مي خوانند و هم به ادبيات فارسي اشراف کامل دارند.اين مدرسه را ايرانيان فرهنگدوست مقيم وين تأسيس کرده و هم اکنون در آن تدريس و آن را اداره مي‌کنند. اتريش در سال 1997 به اتحاديه اروپا پيوست و در حال حاضر رياست آن را بر عهده دارد و پس از اين عضويت،از نظر سياسي تفاوت چنداني نکرده است؛اما از جنبه اقتصادي تأثير زيادي بر اين کشور گذاشته است.به طوري که بيشتر کارخانه‌ها و شرکت‌هايي که از چندين نسل اتريشي بوده اند،همگي فروخته يا ورشکسته شدند و تک و توک شرکت‌هايي از اين دست باقي مانده اند. به طور کلي پيوستن به اتحاديه در زندگي روزمره مردم تأثير چنداني نداشته است؛اما تأثير آن را در زندگي اقتصادي به روشني مي‌توان ديد.اتريشي‌ها خود مي‌گويند که اصولاً سياست دخالت چنداني در زندگي روزمره مردم نداشته و بيشتر تأثير اقتصادي دارد که به کدام قشر جامعه رسيدگي بيشتري مي‌شود. اين روزها در اتريش حدود 270هزار نفر بيکار وجود دارد و هر کس که بخواهد بيکار نماند،بايد حتماً به حرفه‌اي مسلط باشد. در حال حاضر،حکومت جمهوري لاييک بوده و در عين حال کليسا نيز در اداره کشور دخالت‌هايي دارد؛قواي سه گانه از هم جدا هستند و قدرت اصلي را صدر اعظم دارد که هر چهار سال يک بار انتخاب مي‌شود و رييس جمهور نيز بيشتر حالت تشريفاتي دارد و تنها در تصميم گيري‌هاي مهم نظر مي دهد. در مقابل صدر اعظم دولت تشکيل مي دهد که بيشتر هم ائتلافي است و کمونيست‌ها مدتي است که در به دست آوردن اکثريت آرا چندان موفق نيستند و گروه سوسيال دموکرات‌ها نوسان دارند و حزب سبزها هر سال بيشتر صعود مي‌کنند و در حال حاضر حکومت دست محافظه کاران است.